![]() |
مقابله با دژخیمان رژیم از پشت بام
یادم هست یک بار ریخته بودند توی سُرخه و بگیر و ببند بود. برادرم ابراهیم آن روزها داشت خانه خودش را می ساخت .ما هم چند نفری رفتیم روی بام همان ساختمان و به سمت مأمورهای داخل خیابان سنگ پرت کردیم. فکر کردند سنگها از بالای مغازه خانه بغلی است. در مغازه را شکستند آجیل هایش را غارت کردند و رفتند. |
![]() |
اتحاد مردمی برای شکستن حصر اقتصادی
در آستانه پیروزی انقلاب به روستای ما خبر رسید؛ ساواکی ها و ارتشی ها به مردم شهر نهاوند حمله کرده اند و در آنجا حکومت نظامی اعلام شده و نانوایی ها را تعطیل و برق شهر را قطع کرده اند. |
x □ - » |